جهانآرا، سید محمدعلی (معروف به محمد جهانآرا؛ ۹ شهریور ۱۳۳۳ - 7 مهر ۱۳۶۰)، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان خرمشهر.
او در شهرستان خرمشهر متولد شد. خانوادهاش در ۱۳۲۲ ش از شوشتر به خرمشهر مهاجرت کردند. هفت برادر و پنج خواهر داشت و او فرزند پنجم خانواده بود. پدرش هدایتالله، خیاط و مادرش ساره امامزاده، خانهدار بود. (ادارۀ ثبتاحوال ... ؛جهانآرا، سید هدایت، ص ۱۶). دیانت و ایمان خانواده بهویژه پدرش موجب شد که از کودکی با کمک وی به فراگیری قرآن مجید بپردازد. از سیزده سالگی در فعالیتهای دینی مساجد و هیأتهای مذهبی نظیر کلاسهای آموزش و تفسیر قرآن شرکت میکرد.
در سال ۱۳۴۸ ش به همراه عدهای از دوستان مسجدیاش وارد مبارزات سیاسی شد و به موازات آن به برپایی جلسات تدریس و تفسیر قرآن در مساجد پرداخت. در اواخر سال ۱۳۴۹ ش همراه تعدادی از جوانان خرمشهر تشکل مخفی حزبالله را تشکیل داد و افراد گروه متعهد شدند که با رهبری آیتالله خمینی تا براندازی حکومت پهلوی با بذل جان و مال از مبارزه دست نکشند . در ۱۳۵۱ ش این تشکل به وسیلۀ عوامل نفوذی از سوی رژیم پهلوی شناسایی شد و جهانآرا به همراه برادرش سید علی و سایر اعضای گروه دستگیر شدند. محمد پس از شکنجه و بازجویی در ساواک خرمشهر، به علت نوجوانی به یکسال زندان محکوم و به زندان اهواز منتقل شد و پس از آزادی از زندان، فعالیتهای انقلابی را پیگرفت. تهدیدات چندبارۀ ساواک منجر به مخفی شدن این گروه شد. (جهانآرا، سیدهدایت، ص ۱۷،سردار ... ، ص۷)
پس از دریافت دیپلم در ۱۳۵۴ش( آموزشوپرورش.....) برای ادامۀ تحصیل راهی مدرسۀ عالی بازرگانی تبریز شد و به شکلگیری انجمن اسلامی آن کمک کرد. در این زمان در تکثیر و پخش اعلامیههای امامخمینی(ره) و نیز انتشار جزوهها و بیانیهها علیه سیاستهای حکومت پهلوی فعالیت میکرد. در ۱۳۵۵ ش به گروه منصورون (گروهی چریکی در دهۀ ۱۳۴۰و ۱۳۵۰ که در استان خوزستان علیه حکومت پهلوی مبارزه میکرد) پیوست. (سردار...، ص۱۰؛ بختیاری دانشور، ص۴و۳). از همین دوران به دلیل مبارزۀ مسلحانه ، به زندگی کاملاً مخفی روی آورد. در ۱۳۵۶ش هنگام جابهجایی مقادیری سلاح از تهران به اهواز در حالی که عملیات ، بوسیلۀ عوامل ساواک شناسایی شده بود و جاده به دست مأموران کنترل میشد، ماهرانه خودرو حامل اسلحه را از کمین ساواک عبور داد و به اهواز رساند. با همین سلاحها، محمد و دوستاناش همزمان با اعتصاب کارگران شرکت نفت در اهواز، به چندین عملیات مسلحانه دست زدند. دامنۀ فعالیتهای مسلحانه و تبلیغی او به شهرهای تهران، قم، یزد، اصفهان و کاشان گسترده شده بود.در نیمۀ اول سال ۱۳۵۷ ش جهانآرا به پیشنهاد سیدعلیاندرزگو (۱۳۱۸-۱۳۵۷ش، عضو جمعیت هیئتهای مؤتلفۀ اسلامی و از روحانیون مبارز علیه حکومت پهلوی) تصمیم گرفت تا برای کسب آموزش و تجارب سیاسی- نظامی با چند تن از یاراناش به سوریه و اردوگاههای مقاومت فلسطین برود. اما پس از واقعۀ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و کشتار مردم تهران در تظاهرات میدان ژاله(میدان شهدای فعلی)به دست عوامل حکومت پهلوی و سرعت گرفتن تحولات انقلاب، جهانآرا از عزیمت منصرف شد و همراه با گروه منصورون به مبارزات خود ادامه داد.(نعمتزاده، ص۳۵) در پاییز ۱۳۵۷ ش در پی اعزام تانک های ارتش حکومت پهلوی به خیابانهای اهواز و مقابله با تظاهرکنندگان و کشتار مردم، او و یاران اش به دفاع مسلحانه از مردم پرداختند و در درگیری با نیروهای رژیم، تعدادی از آنان را مجروح کرده و گریختند. (سردار...، ص۱۰، نورانی، ص۳۹)
جهانآرا با پیروزی انقلاب اسلامی پس از حدود سه سال زندگی پنهانی به خرمشهر بازگشت و به همراه تنی چند از دوستاناش کانون فرهنگی -نظامی انقلابیون خرمشهر را تشکیل داد. هدف این کانون حراست از دستاوردهای فرهنگی- سیاسی انقلاب اسلامی و و جلوگیری از تحقق توطئههای عوامل بیگانه بخصوص به بهانۀ قومگرایی و ایجاد انحراف در مسیر انقلاب اسلامی بود. او مسئولیت شاخۀ نظامی کانون را برعهده داشت.( مردترین...، ص۳۲؛ نعمتزاده، ص ۵۵) جهانآرا برای مقابله با گروه تجزیهطلب موسوم به خلق عرب، در هر محله از نیروهای انقلابی یک گروه مسلح تشکیل داد و برای هر گروه یک نفر مسئول تعیین کرد و آنان را برای آموزش به شهرهایی مانند دزفول فرستاد. (مزدآبادی، صص ۴۱ و ۴۲).
جهانآرا در خرداد ۱۳۵۸ با خانم صغری اکبرنژاد که خود از مبارزان انقلابی تهران بود و توسط ساواک نیز زندانی شده بود، ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند پسر به نام حمزه و محمد سلمان است. (اکبرنژاد، ص۱۰و ۲۷).
در ۲۴تیر ۱۳۵۸ عدهای از اعضای گروه خلق عرب برای حفاظت از شیخ شبیر خاقانی( از روحانیون بانفوذ متمایل به این گروه) و ادامۀ تحرکات به منزل او رفتند. جهانآرا برای جلوگیری از گسترش این غائله، دستور داد که خانۀ شیخ شبیر محاصره و خود او به اهواز منتقل شود.(مزدآبادی، ص ۴۹) در اهواز، ناصر جبروتی، فرمانده پاسداران اعزامی به خرمشهر طی تماس تلفنی با دفتر امامخمینی(ره) در قم، دربارۀ شیخ شبیر کسب تکلیف کرد و مقرر شد که وی به قم عزیمت کند. (انصاری و دیگران، ص ۹۰). پس از این ماجرا؛ تعداد زیادی از عناصر خلق عرب به عراق فرار کردند و به مرور آرامش به خرمشهر بازگشت.( مزدآبادی ص ۵۰).
جهانآرا در شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمشهر در ۱۳۵۸ش نقش مهمی داشت و در ابتدا مسئول واحد عملیات آن بود و سپس در ۱۳۵۹ ش به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب شد. (بختیاریدانشور،ص ۸؛ قیصری،ص۱۳۲)
جهانآرا علاوه بر فعالیتهای نظامی و سیاسی ،در فعالیتهای عمرانی و کشاورزی هم به مردم محروم روستاهای خرمشهر کمک میکرد و نیروهای سپاه را بدین منظور به روستاهای محروم میفرستاد. (کرمیجمور،ص ۶۳) او با تشکیل واحد عمرانی در سپاه و ارتباط با روستاییان و اعراب ساکن در نقاط مرزی تلاش میکرد تا با تقویت تلاشهای فرهنگی و رفع نیازهای مادی آنان از نفوذ فکری و عقیدتی بیگانه جلوگیری کند. (قیصری،ص ۱۵)
محمد در جریان کودتای نوژه (توطئۀ براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران از طریق نظامی در ۱۹ تیر ۱۳۵۹ که یک روز پیش از اجرا افشا شد و عوامل آن دستگیر و محاکمه شدند) برای جلوگیری از تحرکات ضدانقلاب در پایگاه سوم دریایی خرمشهر، از سوی شورای تامین استان خوزستان به سمت فرماندهی این پایگاه منصوب شد.(نورانی، ص ۴۱)
با وجود شدت تحرکات ارتش بعث عراق در نوار مرزی ایران از تیر ۱۳۵۹، جهانآرا ضمن کنترل دقیق این اقدامات، گزارش آن را پیوسته به تهران ارائه میداد. (جعفری،ص۴۳؛ کرمیجمور،ص۶۳) و با محمدعلیرجایی(نخست وزیر وقت) نیز در ارتباط بود.(اکبرنژاد،ص۲۱) او قبل از شروع جنگ و با مشاهدۀ تحرکات مرزی، حدود هفتاد نفر از اعضای کانون فرهنگی نظامی انقلابیون خرمشهر را انتخاب و برای گذراندن دورۀ فشردۀ پانزده روزۀ نظامی به دزفول اعزام کرد( قیصری،ص۸۳؛ مطلق،ص ۴۸)و برای نمایش آمادگی نیروهای انقلابی با مشارکت مردم و عشایر عرب، یک راهپیمایی بزرگ برگزار کرد.(اکبرنژاد،ص۲۲) او علاوه بر مدیریت بسیج برادران، بسیج خواهران خرمشهر را هم راهاندازی کرد.(کرمیجمور،ص ۶۵)
همزمان با آغاز رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، جهانآرا در سمت فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خرمشهر، نیروهای خود را برای دفاع در نوار و دژهای مرزی مستقر کرد و در دومین روز که خبر تهدید دژ مرکزی و پاسگاه شلمچه به او داده شد یک تیم دیگر از پاسداران را به نوار مرزی فرستاد. او بلافاصله به سازماندهی نیروهای سپاه خرمشهر پرداخت و آنها را در بخشهای ورودی شهر مستقر کرد. (قیصری، ص۸۳؛ جعفری، ص۴۳) و با دستهبندی نیروها و تعیین یک فرمانده برای هر گروه در قالب منطقهبندی شهر، آرایش دفاعی شهر را استحکام بخشید. به دستور او سلاحهای موجود در مسجد جامع خرمشهر تجمیع و بین مدافعان شهر تقسیم شد. (قیصری، ص۸۳، مطلق،ص ۴۸)
جهانآرا برای اتمام حجت خطاب به نیروهای خود گفت: «اینجا عاشوراست، اینجا سرزمین کربلاست، ما هم در رکاب امامحسین(ع) هستیم. من به عنوان مسئول سپاه میگویم اگر میخواهید بروید میتوانید و هیچ اجباری نیست. تنها کسی میتواند بجنگد و مقاومت کند که تکلیف خود را با خدا روشن کرده باشد. اگر میخواهید بمانید باید با همان انگیزۀ یاران امام حسین(ع) در کربلا بمانید.». (قیصری، ص۵۹، کرمیجمور،ص ۶۵)
در زمان محاصرۀ خرمشهر ، سپاه خرمشهر در مدرسۀ عراقی ها (نرسیده به میدان احمدزاده فعلی) مستقر بود و پس از شناسایی آن بوسیلۀ نیروهای عراقی، در مدرسۀ دریابد رسایی(در خیابان محصل فعلی) مستقر شد(کرمیجمور،ص۶۳) و سپس با استقرار در مسجد جامع، به عنوان قرارگاه تاکتیکی جنگ، نقش هماهنگی را ایفا میکرد.( رشید،ص۴۹) جهانآرا با این سازماندهی توانست خرمشهر را به مدت ۴۵ روز در برابر دشمن حفظ کند.(جعفری، ص۴۵.)
در ۴ آبان ۱۳۵۹، مدافعان شــهر از خرمشــهر عقبنشــینی کردند. متعاقب آن نیروهای عراقی با روشنایی هوا، نقاط باقیمانده را گامبهگام اشــغال کردند. بدین ترتیب بخش عمدهای از شهر واقع در شمال کارون به اشغال کامل ارتش عراق درآمد(رشید،ص ۹۳) و جهانآرا ، سپاه خرمشهر را در هتل بینالمللی آبادان مستقر کرد.(جعفری، ص۴۵) .
بعد از سقوط خرمشهر به دستور محمد، مدافعان خرمشهر در کوتشیخ(در شرق کارون) ماندند و در آنجا موضع گرفتند تا از پیشروی نیروهای عراق به سمت آبادان جلوگیری کنند. آنان توانستند در منطقۀ بهمنشیر(شاخهای از رود کارون که از ۵ کیلومتری شرق خرمشهر از این رود جدا میشود و از جنوب شرقی خرمشهر و شمال شرقی آبادان جریان یافته و به خلیج فارس میریزد) آن نیروها را زمینگیر کنند. پس از مدتی مقر سپاه خرمشهر به آبادان منتقل و در هتل پرشین مستقر شد.( مزدآبادی،ص ۱۲۵).محمد در آنجا برای نیروها جلسات قرائت و شرح نهج البلاغه برپا میکرد.( نورانی، ص ۳۹)او با توجه به شهادت و مجروح شدن تعداد زیادی از نیروهای سپاه خرمشهر و اعضای شورای فرماندهی آن ، پس از استقرار در کوتشیخ، سپاه خرمشهر را سازماندهی کرد و تشکیل شورای فرماندهی سپاه را پیشنهاد داد و بوسیلۀ این شورا برای بار دوم به سمت فرمانده سپاه خرمشهر انتخاب شد. او پس از مشورت با دیگر فرماندهان دو ستاد هماهنگی تشکیل داد، یک ستاد در کوتشیخ و یک ستاد در روستای مُحرزی( واقع در ۵۰۰ متری خرمشهر) و مدیریت و فرماندهی آنها را به نیروهای جوان سپرد.( همو، ص۴۱و ۱۲۶)، همچنین با تشکیل تیمهای شناسایی به آنان مأموریت داد که با عبور از رودخانۀ کارون وارد خرمشهر شوند و مواضع دشمن را شناسایی و تحرکات آنها را رصد کنند.(کرمیجمور،ص۶۶) ، جهانآرا در اوایل ۱۳۶۰ ش با حفظ سمت فرماندهی سپاه خرمشهر، به فرماندهی سپاه پاسداران اهواز منصوب شد. (جعفری،ص ۴۵)
بعد از عملیات ثامنالائمه(ع) (5 مهر ۱۳۶۰) در محور آبادان به سمت شرق کارون با هدف شکستن حصر آبادان در ۷ مهر ۱۳۶۰، فرماندهان ارشد نظامی این عملیات، برای ارائۀ گزارش به امام خمینی(ره)،با یک فروند هواپیمای سی-۱۳۰(که انتقال پیکر شهداء و مجروحین را برعهده داشت) از اهواز عازم تهران بودند که این هواپیما در منطقۀ کهریزک تهران سقوط کرد. در این سانحه تعدادی از سرنشینان از جمله محمد جهانآرا، ولیالله فلاحی (جانشین وقت رئیس ستاد مشترک آجا)، موسی نامجو (وزیر وقت دفاع)، جواد فکوری (مشاور وقت جانشین رئیس ستاد مشترک آجا)، یوسف کلاهدوز (قائم مقام وقت فرماندهی کل سپاه) و تعدادی دیگر از سرنشینان به شهادت رسیدند.(سردار ...، ص۱۱) مزار محمد جهانآرا در گلزار بهشت زهرای تهران قطعۀ ۲۴ ردیف ۹۸ ،شماره ۴۴ قرار دارد و ۷ مهر در تقویم رسمی جمهوری اسلامی ایران، روز بزرگداشت این فرماندهان شهید است.
محمد جهانآرا دو برادر دیگر هم داشت که علی در ۲ اردیبهشت ۱۳۵۶ پس از شکنجه، به دست عوامل ساواک به شهادت رسید و برادر بزرگتر او، محسن در ۲۴ مهر ۱۳۵۹بوسیلۀ نیروهای عراقی در آبادان به اسارت گرفته شد و مفقودالاثراست.
خصوصیات اخلاقی:
شدیدا به نیروهایش، اعتماد و به همه آنها عشق و علاقه داشت(کرمیجمور،ص۶۴) او نمونۀ کامل انسانی عرفانی، عملیاتی و ایدئولوژیک بود و علاوه بر این زمانی که مشکل کمبود نیرو برای پست و نگهبانی وجود داشت، همیشه در ساعتهای سخت به همراه نیروها نگهبانی میداد.(نورانی،ص ۳۹)
در ارتباط با مردم بسیار صادق بود و به هیچ باند سیاسی تمایل نداشت، مستقل عمل میکرد و اسلام و امام را عمیقا" درک کرده بود، همواره آمادگی داشت تا دربارۀ مسائل اعتقادی بحث کند. او در یک دبیرستان مختلط درس میخواند و با دخترها بر سر مسائل دینی بحث میکرد، تا جایی که آنها به منزل او تلفن میزدند و سئوالات خود را دربارۀ مسائل شرعی مطرح میکردند.(جهانآرا، سیدمحمدحسین، ص۲۳) به طورکلی بسیار فروتن و با تدبیر بود و اهل مدارا با مردم و از اینرو در دوران محاصرۀ خرمشهر خیلی از مردم در کنار او قرار میجنگیدند.(بصیرزاده،ص۸۱)
بخشی از پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت وقوع سانحۀ هوایی و شهادت جهانآرا و یاران او:
اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از پیروزی با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. امید است که پس از پیروزی شرافتآفرین برای ملت و پس از زحمات طاقتفرسا در راه هدف و عقیده، روسفید وسرافراز به پیشگاه مقدس ربوبی وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند. چه سعادتمند بودند این شهیدان که دیْن خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا کردند و به جایگاه مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند.اکنون بر ملت ایران و بخصوص قوای مسلح است که با شجاعت و قدرت و مجاهدت و افزودن پشتکار، یاد آنان را زنده نگاه دارند و چون آنان به جهاد ادامه دهند. اینجانب این ضایعۀ اسفناک را به ملت ایران و ارتش و سپاه و سایر قوای مسلح و فرماندهان شریف آنها و به خانوادۀ محترم شهدا تسلیت و تبریک عرض میکنم. شهدای عزیز ما که در راه هدف و آرمان اسلامی به شهادت رسیدند موجب سرافرازی و افتخار هممیهنان و قوای مسلح و خانوادههای عزیز خود شدند. از خداوند متعال برای آنان رحمت و برای ملت و بازماندگان شهدای عزیز سعادت و صبر میطلبم. (خمینی، ص۲۶۴)
تجلیل آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران از شهید محمد جهانآرا :
من مایلم این جا یادی کنم از محمد جهانآرا، شهید عزیز خرمشهر و شهدایی که در خرمشهر مظلوم آنطور مقاومت کردند. آن روزها بنده در اهواز از نزدیک شاهد قضایا بودم. خرمشهر در واقع هیچ نیروی مسلح نداشت. نه که ۱۲۰هزار (مانند بغداد) بلکه ۱۰ هزار، ۵ هزار هم نداشت. چند تانک تعمیری از کار افتاده را مرحوم شهید اقاربپرست -که افسر ارتشی بسیارمتعهدی بود – از خسروآباد به خرمشهرآورد . (البته این مال بعد است، در قسمت اصلی خرمشهر نیرویی نبود) محمد جهانآرا و دیگر جوانهای ما در مقابل نیروهای مهاجم عراقی با یک لشکر مجهز زرهی و یک تیپ نیروی مخصوص و با 90 قبضه توپ که شب و روز برخرمشهر بمب میبارید 35 روز مقاومت کردند. ملت ایران، به این جوانان و رزمندگان افتخار کنید. بعد هم که میخواستند خرمشهر را پس بگیرند، دوباره سپاه و ارتش و بسیج با نیرویی به مراتب کمتر از نیروهای عراقی خرمشهر را محاصره کردند و در ۲ روز حدود ۱۵ هزار اسیر از عراقیها گرفتند. جنگ تحمیلی هشت سالۀ ما، داستان عبرتآموز عجیبی است. من نمیدانم چرا بعضیها در ارائۀ حوادث افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلی کوتاهی میکنند (خامنهای، بش)
فرازی از وصیتنامۀ شهید محمد جهانآرا:
«من برای کسی وصیتی ندارم ولی مشتی درد و رنج دارم که میخواهم همچون تیری بر قلب سیاهدلانی که این آزادی را حس نکرده اند و بر سر اموال دنیا، امت و جهانی را به نیستی میکشانند، فرود آورم. خداوندا تو خود شاهد بودی که من تعهد این آزادی را با گذران تمام وقتِ هستی خویش ارج نهادم و با تمام دردها و رنجهایی که بعد از انقلاب بر جان ام وارد شد صبر و شکیبایی کردم ولی این را میدانم که این سران تازه به دوران رسیده نعمت آزادی را درک نکردهاند، چون دربند نبوده اند؛ یا در گوشۀ پاریس و لندن و هامبورگ بودهاند و یا در...و تو ای امام، ای که به اندازۀ تمامی قرنها سختی و رنج کشیدی از دست این نابخردانِ خُرد همه هیچدان! لحظه لحظۀ این زندگی بر تو همچون نوح، موسی و عیسی و محمد(ص)گذشت ولی تو ای امام و ای عصارۀ تاریخ، بدان که با حرکت خود اسلام را در روزگار تازهای احیا و آزادی مستضعفان جهان را تضمین کردی. ولی ای امام کیست که رنجها و دردهای تو را درک کند و کیست که دریابد که لحظهای کوتاهی در این حرکت، خیانتی به تاریخ انسانیت و انسانهای اکنون و آینده خواهد بود؟
ای امام! من که کربلای حسینی را کربلای خرمشهر دیدهام، سخنی با تو دارم که از اعماق جانام و از خون جوانان خرمشهری بر میخیزد ؛ ای امام! از روزی که جنگ آغاز شد تا لحظهای که خرمشهر سقوط کرد من کربلا را دیدم و هر روز که حملۀ دشمن سختتر میشد و هیچ راه نجاتی نبود، به اتاق میرفتم و گریه میکردم و فریاد میزدم: یاربّ العالمین، بر ما ذلت و خواری را مپسند.»(جهانآرا،محمدعلی،ص ۱۰۹) .
مادر شهیدان جهانآرا ، خانم ساره امامزاده در ۲۰ شهریور ۱۳۹۰ فوت کرد و مقام معظم رهبری، محمود احمدینژاد رئیس جمهور وقت و علی لاریجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در پیامهای جداگانهای درگذشت وی را تسلیت گفتند.(مادر...، ۲۵)
خیابانها، پلها، میدانها، ورزشگاهها و تندیسهایی به نام و یاد شهید محمد جهانآرا در سرتاسر کشور نامگذاری شدهاست مانند پل شهید جهانآرا در خرمشهر، تندیس وی در محلۀ باغمعین اهواز، خیابانی در محلۀ یوسف آباد تهران و غیره. همچنین تاکنون کتابهایی دربارۀ وی نگاشتهشده که عبارتند از:
ـ رنگینکمان عشق / صالح عطارزاده / نشر چشمه / 1372.
ـ رهیافتگان وصال / تهیه و تدوین حوزۀ نمایندگی ولی فقیه در سپاه / سپاه پاسداران انقلاب اسلامی / 1373.
ـ آیینۀ سرخ / حسن احمدی / پیام آزادی / 1375.
ـ آبی پرواز (جلد ۱) / حجتالله یزدی / کنگرۀ بزرگداشت سرداران شهید استان خوزستان / 1379.
ـ بوی خرمشهر / محمد جوروند / کنگرۀ بزرگداشت سرداران هزار شهید استان خوزستان / 1379.
ـ خرمشهر؛ کو جهان آرا / گفتوگو از مرتضی سرهنگی، هدایتالله بهبودی / کمان؛ سوره مهر / 1379.
ـ فرمانده شهر / داوود بختیاریدانشور / دفتر ادبیات و هنر مقاومت و نشر شاهد/ 1383.
ـ آخرین بازمانده / مهدی وحیدی صدر / حدیث نینوا / 138.
مآخذ: ادارۀآموزشوپرورش شهرستان خرمشهر، کارنامۀ تحصیلی، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان خوزستان؛ ادارۀ ثبتاحوال شهرستان خرمشهر، شناسنامه، سند مورخ ۱۳۳۳ ش، سند بش، موجود در همانجا؛ بختیاری دانشور، داوود، فرمانده شهر من (براساس زندگی شهید محمد جهانآرا)، تهران: سورۀ مهر، بیتا؛ بصیرزاده، غلامرضا، «مقاوم بودن جهانآرا برآمده از صبوری او بود»، تهران: شاهد یاران، آبان و آذر ۱۳۹۰.ش ۷۲ و ۷۳؛ جعفری، فتحالله، «فرمانده ۲۶ سالۀ مقاومت خرمشهر»، همانجا؛ جهانآرا، سیدمحمد حسین،«خرمشهرجهانآرا؛ جهانآرای خرمشهر»، همانجا؛ جهانآرا، سید محمدعلی، وصیتنامه، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان خوزستان؛ جهانآرا، سید هدایت، «خرمشهرجهانآرا؛ جهانآرای خرمشهر»، همانجا؛ خامنهای، سیدعلی، خطبههای نماز جمعۀ مورخ ۲۲ فروردین ۱۳۸۲، بارگذاری: ۲۲ فروردین ۱۳۸۲، پایگاه دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، < farsi.khamenei.ir>، دسترسی: ۱ آذر ۱۴۰۳؛ خمینی، روحالله، صحیفۀ امام، تهران: مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره)؛ رشید، محسن، اطلس حماسۀ خرمشهر، تهران: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۷؛ «سردار خرمشهر»(نگاهی به زندگی و مجاهدت سردار شهید سید محمد علی جهانآرا)، تهران: شاهد یاران، همانجا؛ قیصری، مهدی، خرم ولی خونین، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۴؛ کرمیجمور، «همۀ عشق ما در جنگ جهانآرا بود» ، همانجا ؛ «مادر خرمشهر»، همانجا ؛ «مردترین مردان این خاک»، همانجا ؛ مزدآبادی، علیاکبر، جهانآرا، تهران: یازهرا(س)، 1398؛ مطلق، محسن، قطعهای از آسمان: خرمشهر، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، ۱۳۹۳؛ نصاری، مهدی و دیگران، خرمشهر در جنگ طولانی، تهران: ۱۳۷۵، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس ؛ نعمتزاده، سیدمرتضی، «شخصیت جهانآرا فقط به خرمشهر محدود نمیشود»، تهران: شاهد یاران، همانجا؛ نورانی، محمد،«محمد به تمامی اعتقاداتاش عامل بود»، همانجا.
/فاضل بنی اسد و کامران مهرگان/